کمکم کن که از تو، به تو بگریزم
چهارشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۳، ۰۶:۵۶ ب.ظ
خدایا!
کودکان برای فرار از تنبیه پدر و مادر، به آغوش پدر و مادر برمیگردند.
کمکم کن که از تو، به تو بگریزم.
نه هیچ کجای دیگر .... گفتی «بدوید! سارعوا ! آغوشم باز است.»
عجیب است که پای دویدنم چه لنگ است و سست ....
میگوید:
تو مگو ما را بدان شه بار نیست/با کریمان کارها دشوار نیست.
میگویم مشکل از او نیست، از من است! باید چنین باشد.
همواره جریان از ظرفیت بیشتر به ظرفیت کمتر است.
اختلاف پتانسیل همین است دیگر!
مگر میشود من ذره باشم و او بینهایت،
و آن وقت جریان فیض بین ما برقرار نباشد.
مگر هستیبخش میتواند هستی نبخشد؟
مشکل از اختلاف پتانسیل نیست که، از ظرفیت و مقاومت این طرف خط است!
تا کی بدبخت؟ آدم شو دیگر!
۹۳/۱۱/۲۲