زنه به شوهرش میگه:
از حاج رحمان یاد بگیر
از بس زنشو دوست داره؛ بعد از فوت زنش مسجد ساخت به نام زنش...
شوهره میگه:
عزیزم منم زمینشو خریدم، آمادهست؛
منتها تاخیر از خودته!!
وای از دست این زنای امروزی
زنه به شوهرش میگه:
از حاج رحمان یاد بگیر
از بس زنشو دوست داره؛ بعد از فوت زنش مسجد ساخت به نام زنش...
شوهره میگه:
عزیزم منم زمینشو خریدم، آمادهست؛
منتها تاخیر از خودته!!
وای از دست این زنای امروزی
کاملا واقعی
به 5 پرسش زیر پاسخ داده
خواهشا تمرکز کرده و اولین چیزی که
به ذهنتون میرسه رو انتخاب کنید
1.خود را در یک جنگل تصور کنید:
1.جنگل سیاه است
2.جنگل سبز است
3.جنگل پاییزی و زرد است
4.هیچکدام
2.خود را کنار دریا تصور کنید
1.دریا طوفانی است
2.دریا آرام است
3.شب است
4.هیچکدام
3.کدام رنگ را بیشتر میپسندید؟
1.سیاه
2.طوسی
3.سفید
4.هیچکدام
4.در یک روز گرم و تابستانی کدام را میپسندید؟
1.بستنی
2.آب
3.غذای گرم
4.هیچکدام
5.فرد رویا های شما
1.قد بلند است
2.قد.کوتاه است
3.ایده آل است
4.هیچکدام
حال مجموع امتیاز های خود را به صورت عمودی
از بالا به پایین روی کاغذ نوشته
.
.
.
.
.
.
.
.
.
و با کاغذ موشک درست کنید.
موشک را با زاویه ی نود درجه از سطح زمین به دو متر
جلو تر از خودتان پرت کنید و حالشو ببرید...
در یکی از دانشگاههای تورنتو (کانادا) مد شده بود دخترها وقتی میرفتند توی دستشویی، بعد از آرایش کردن آینه را میبوسیدن تا جای رژ لبشون روی آینه دستشویی بمونه. مستخدم بی چاره از بس جای رژ لب پاک کرده بود خسته شده بود. برای همین، موضوع را با رئیس دانشگاه در میان گذاشت. فردای آن روز رئیس دانشگاه تمام دخترها را جمع کرد جلوی دستشویی و گفت: کسانی که این کار را میکنند خیلی برای مستخدم ایجاد زحمت میکنند. حالا برای این که شما ببینید پاک کردن جای رژ لب چه قدر سخته، مستخدم یک بار جلوی شما آینه را پاک میکنه.
مستخدم با آرامش کامل رفت دستمال رو فرو کرد توی آب توالت فرنگی، وقتی دستمال خیس شد، شروع کرد به پاک کردن آینه و از اون به بعد دیگه هیچ کس آینه رو نبوسید!
یه روز شهردار یکی از شهرهای دنیا !!!
تصمیم میگیره یه برج زیبا تو شهرشون بسازه.
برای این کار از سرتاسر دنیا از سه مهندس
( یه مهندس چینی، یه مهندس آمریکایی
و یه مهندس ایرانی ) میخواد که بیان تا در مورد ساخت برج باهاشون صحبت کنه.
مهندس چینی میگه من این برج رو برات میسازم ولی قیمتش میشه 3 میلیون دلار.
1 میلیون هزینه کارگر و تجهیزات،
1.5 میلیون هزینه مواد اولیه
و 500 هزار هم دستمزد خودم.
شهردار با مهندس آمریکایی صبحت میکنه.
مهندس آمریکایی میگه:
ساخت برج 5 میلیون دلار هزینه داره؛
2 میلیون کارگر و تجهیزات،
2 میلیون مواد اولیه
و 1 میلیون هم خودم میگیرم.
شهردار سراغ مهندس ایرانی میاد.
مهندس ایرانی میگه:
ساخت این برج 9 میلیون دلار هزینه برمیداره!
شهردار با تعجب میپرسه، چطور ممکنه 9 میلیون دلار هزینه داشته باشه؟
مهندس ایرانی میگه:
3 میلیون خودت برمیداری،
3 میلیون من برمیدارم،
3 میلیون هم میدیم به مهندس چینی
که برج رو بسازه !!!
شهردار می پذیره،
و بدین سان بود که ما موفق شدیم
تجربیاتمون رو صادر کنیم
و آداب و سنن کشور مون رو جهانی کنیم
در حالی که مردم آمریکا و ایتالیا در مورد قانون آزادی ازدواج همجنسبازها به خیابان ها ریخته اند و تظاهرات میکنند و حتی برخی از دولت مردانشان بشدت با این قانون حیوانی مخالفند برخی انسان های کودن که فکر میکنن حیوانیت نامش آزادی است شروع به اراجیف پراکنی در شبکه های مجازی میکنن
نمونه بارز آن اراجیف بهرام رادان در حمایت از این قانون است
هنگامی که جای ارزش و بی ارزشی عوض شود
انسان های کم خرد مانند اینها می شوند الگوی جامعه
قصد غرب برای نابود کردن فرهنگ انسانی خاورمیانه و اسلام و ایران استفاده از این زالو ها در سینما و تلویزیون و خوانندگی است نمونه های خود فروخته ی بسیار به چشم خورده است کسانی که حتی حاضرند ناموسششان را لخت کنند تا اهداف استعمارگران غربی را رواج بدهند...
میگویند روزی یه دزد با یک نابینا 1 کاسه آلوچه خریدند
و با هم قرار گذاشتند
دو تا دو تا بخورند تا تموم بشه
وسط کار نابینا مچ دزد و گرفت و به او گفت :
مردک، چرا تو مشت مشت میخوری؟
دزد گفت : تو که کوری از کجا متوجه شدی که من مشت مشت میخورم؟
نابینا میگه : از آنجا که من چهار تا چهار تا میخورم
و تو صدات در نمیاد !
.
.
.
حالا فهمیدید اختلاس ها چرا پیگیری نمیشه..!
های دختر خانمی که قرار بود توی دانشگاه با هم تصادف کنیم
و جزوه هات بریزه رو زمین و من جمعشون کنم و بعد عاشقت بشم . . .
.
.
.
میخوام بگم برات ارزوی موفقیت دارم !
منتظر من نباش . . .
من کنکور گند زدم نمیتونم بیام دانشگاه...
فامیل(با عجله): بدبخت شدیم!
پسرعمه: مگه قبلاٌ خوشبخت بودیم!؟
فامیل: بدبخت تر شدیم!
همساده: کاکو از نظر فیزیولوژیکی امکان نداره من بدبخت تر از اینی که هستم شم!
فامیل: ای بابا چرا انقد بحث میکنین!؟ آقای مجری فهمیده کیک تو یخچال رو خوردیم داره میاد سراغمون!
پسرعمه: باز ما یه چیزی تو این خونه خوردیم باید تا یه هفته خفت بکشیم!
فامیل: همساده تو که روزی 12بار کتک میخوری بیا اینو هم گردن بگیر!
(مجری میاد)
همساده: آقو تقصیر منه!
مجری: چی؟
همساده: هرچی شما بگی،شکست سنگین برزیل به آلمان،اختلاس 3هزار میلیاردی،جنگ جهانی دوم...
مجری: پس کیک رو کی خورده؟ پسرعمه تو خوردی؟
پسرعمه: ای خدا این داره میگه جنگ جهانی تقصیر منه شما هیچی بهش نمیگی بعد واس خوردن یه کیک 7تومنی به من گیر میدی؟؟
احمق به این میگن
.
.
یک مبارزِ انتحاری ( ازطایفه القاعده ) که در انفجاری ناموفق دستگیر شده بود، مورد تفتـیش بدنی قرارمیگیرد.
متوجه میشوند که حفاظی آهنی برای مصون ماندن اعضاء تناسلیـش هم همراه دارد
علت راکه می پرسند میگوید دراین مأموریت که قراربود همراه بمب منفجر شوم میخواستم
درآن دنیا هیچ مشکل آمیزشی دربهشت نداشته باشم
دوسه مثقال خریت زخران چیزی نیست آدمی هست که الحق دوسه خروار خراست