جزای آنکه نگفتیم شکر روز وصال
جزای آنکه نگفتیم شکر روز وصال
شب فراق نخفتیم لاجرم ز خیال
دگر به گوش فراموش عهد سنگین دل
پیام ما که رساند به جز نسیم شمال
غزال اگر به کمند اوفتد عجب نبود
عجب فتادن مرد است در کمند غزال
جماعتی که نظر را حرام میگویند
نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
تو بر کنار فراتی ندانی این معنی
به راه بادیه دانند قدر آب زلال
به خاکپای تو دانم که تا سرم نرود
ز سر به در نرود همچنان امید وصال
حدیث عشق چه حاجت که بر زبان آری
به آب دیده خونین نوشته صورت حال
سخن دراز کشیدیم و همچنان باقیست
که ذکر دوست نیارد به هیچگونه ملال
وبلاگ خوبی دارید !
به ما هم سری بزنید !
درضمن ما آمادهی تبادل لینک هستیم !
موفق و موعید باشید - www.number1.blog.ir