از این استنباط دو نتیجه فاجعه بار بوجود می آید :
یکی در مورد ارتباط با عالم خارج ،
انسان چنان شیفته ارزش ها می گردد که
از دنیا و آنچه در آن می گذرد غافل می شود .
وی از ارزش های پیرایه ای برای خود هستی و عالم مخصوصی می سازد ،
و در آن عالم خودساخته بسر می برد یعنی ؛
با سایه زندگی رابطه برقرار می کند نه خود زندگی .
از اوهام ، پندارها ، تصاویر و تعابیر برای خود عالم ذهنی می سازد ،
و در آن عالم رویا گونه بسر می برد .
دوم مربوط به درون انسان و تغییر در ماهیت انسان است ،
که در جریان آشنایی با ارزش ها ماهیت ذاتی انسان از دست می رود ،
و به جای آن یک پدیده قراردادی و اعتباری حاکم بر وجود او می گردد .
ادامه دارد ...