زنه به شوهرش میگه:
از حاج رحمان یاد بگیر
از بس زنشو دوست داره؛ بعد از فوت زنش مسجد ساخت به نام زنش...
شوهره میگه:
عزیزم منم زمینشو خریدم، آمادهست؛
منتها تاخیر از خودته!!
وای از دست این زنای امروزی
زنه به شوهرش میگه:
از حاج رحمان یاد بگیر
از بس زنشو دوست داره؛ بعد از فوت زنش مسجد ساخت به نام زنش...
شوهره میگه:
عزیزم منم زمینشو خریدم، آمادهست؛
منتها تاخیر از خودته!!
وای از دست این زنای امروزی